چین چگونه با ساختارسازی منظم رتبه دوم بزرگترین اقتصاد دنیا را به دست آورده است؟
به گزارش کوه سفید، چین با نوعی ساختارسازی سیاسی و مالی در چند دهه گذشته توانسته صندلی دوم اقتصاد دنیا را کسب کند.
با ما همراه باشید و با تور ارزان چین از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
گروه سیاسی خبرنگاران-پرهام پوررمضان؛ این واقعیت را باید امروزه در اذهان جامعه بین الملل یک ساختار ذهنی بدانیم که کشور چین از جمله کشورهای نوظهور است و به واسطه پتانسیل خود در طول سه دهه اخیر صندلی دوم اقتصادی دنیا را از آن خود نموده است.
برای شناخت این کشور مطالعه یک دوره تاریخی از آن که به پسامائو مشهور است حاوی نکات مهم و پر فایده ای خواهد بود، در این دوره که از اواخر دهه 1970 میلادی شروع می گردد، شاهد یک سیاستگذاری اصلاحی در مبحث مهم اقتصاد هستیم.
اصلاحات اقتصادی چین
البته بعضی بر این بافرایند که این امر را می توان به مثابه آزاد سازی چین نیز دانست، نکته شاخص در این اصلاحات این است که شاهد یک تغییر رویکرد در افکار جامعه چین هستیم و همین امر سبب می گردد مهم ترین پارامتر ذهنی مائو یعنی خود کفایی به یک مفهوم بازگشایی به سوی دنیا خارج تبدیل گردد.
بعد از انکه دنیا دو قطبی با فروپاشی شوروی تبدیل به یک دنیا با یک قدرت شد کشور چین در تغییر رویکرد های خود به دنیا دگرگونی های فراوانی را ایجاد کرد که از آن ها می توان به شروع رشد در دهه 90 میلادی اشاره نمود. این پدیده تا آنجا ادامه پیدا کرد که این کشور به دومین دریافت کننده سرمایه گذاری در سال 1996 میلادی رسید.
نکته ای که در باب این گزارش باید مد نظر باشد یک چهارچوب نظری کاملاً گردد انگارنه است و دلیل این امر نیز در ایـن است که کشور چین با این واقعیت که رشد اقتصادی پیدا نموده و به یک قدرت تبدیل شده، در پی این است تا با ایجاد سازمان ها و رژیم های مختلف بتواند این قدرت را تثبیت کند.
در واقع مقصود نگارنده از رژیم این است که رژِیم می تواند یک ساختار باشد مشتمل بر اصول صریح و ذهنی، هنجارها و همچنین قواعد تصمیم گیری که در خصوص خاص در جامعه بین المللی در راستای تأمین بازیگران این عرصه می تواند به ایفاء نقش بپردازد.
حضور چین در نهاد آ سه آن
در ابتدا باید به مسئبه مهمی همچون نهاد آ سه آن پرداخت. آسه آن در واقع مجموعه ای را شامل می گردد متشکل از 10 کشور واقع در جنوب شرقی آسیا که برای اهدافی همچون توسعه اقتصادی، برقراری ثبات سیاسی کشورهای عضو این نهاد و همچنین پارامتر مهمی تحت عنوان ثبات منطقه کوشش می نماید.
اما در باب فرایند شکل گیری این نهاد باید اعلام کرد که کشورهای تایلند، سنگاپور، فیلیپین، مالزی و اندونزی در ابتدا و در گام بعدی کشورهای ویتنام، میانمار، لائوس، کامبوج و برونئی نیز به آن پیوستند. آسه آن توانسته است علاوه بر رشد سیاسی و اقتصادی، بر پیشرفت های اجتماعی، تکامل روابط اجتماعی-فرهنگی بین کشورهای عضو و معین راهبردهایی برای حل مسائل منطقه نیز کوشش های فراوانی را انجام دهد.
در یک آنالیز در رابطه با شرایط اقتصادی کشورهای عضو این ساختار می توان اعلام کرد که فراوری ناخالص داخلی کشورهای عضو آسه آن در سال 2013، برابر با 2 تریلیون و 400 میلیون دلار بود؛ اگر آسه آن یک کشور واحد بود، با این میزان فراوری ناخالص داخلی می توانست به هفتمین اقتصاد عظیم دنیا و سومین اقتصاد آسیا تبدیل گردد. طبق برآوردها، آسه آن تا سال 2050، چهارمین اقتصاد عظیم دنیا خواهد بود.
اما کشور چین در آسه آن مقاصد مختلفی را دنبال می نماید که از آنها می توان به مراودات اقتصادی و نفوذ سیاسی اشاره نمود. کشور چین در آسه آن به دنبال این است که با یک سیاستگذاری صحیح کشورهای جنوب شرقی آسیا را بتواند به خود وابسته کند و با تحقق این امر کلان هدف خود یعنی منطقه یکپارچه را عملی سازد.
در دومین امر باید به منطقه آزاد چین آسه آن پرداخت، این پارامتر نیز یک ساختار مفهومی است که ریشه در بحران های اقتصادی آسیا در سال1997 دارد و در سومین اجلاس سران این نهاد متولد شده است. شاید بد نباشد کمی در رابطه با این بحران مطالبی را بیان کنیم
این بحران اقتصادی آسیا دوره ای از بحران اقتصادی بود که گریبان گیر بیشتر کشورهای آسیای شرقی از ابتدای ژوئیه 1997 شده بود و ترس از سقوط اقتصاد دنیای به دلیل سرایت اقتصادی، افزایش یافته بود.
این بحران از کشور تایلند شروع شد، که می توان تصور فروپاشی را نیز برای این کشور داشت. بعد از آن بحران دولت تایلند مجبور به اخذ سیاستگذاری شناورسازی بات به دلیل کمبود ارز خارجی برای پشتیبانی از درجا زدن (عدم تغییر) ارز خود در برابر دلار آمریکا شد.
در آن موقع، این کشور زیر بار بدهی های سنگین خارجی بود که موجب ورشکستگی کشور حتی پس از افت ارز شده بود. با گسترش این بحران، بیشتر کشورهای آسیای جنوب شرقی و ژاپن شاهد سقوط ارزش پول، کاهش ارزش بازارهای سهام و سایر قیمت دارایی ها و افزایش بدهی های خصوصی بودند.
اندونزی، کره جنوبی و تایلند ازجمله کشورهایی بودند که این بحران بسیار بر آن ها تأثیر گذاشت. هنگ کنگ، لائوس، مالزی و فیلیپین نیز تحت تأثیر نهاده شدند. برونئی، چین، سنگاپور، تایوان و ویتنام کمترین تأثیر را پذیرفتند، اگرچه همه آن ها از افت تقاضا و اعتماد کلی به منطقه رنج بردند. ژاپن نیز هرچند کم، اما تحت تأثیر نهاده شد.
نرخ های بدهی به GDP خارجی در چهار عضو اتحادیه اقتصاد ملل جنوب شرقی، از 100٪ به 167٪ افزایش یافت، سپس در بدترین زمان بحران، به 180٪ نیز رسید. در کره جنوبی، این نرخ از 13٪ به 21٪ و سپس به 40٪ رسید، درحالی که کره شاقتصادی که جدیداً صنعتی شده، پیشرفت بهتری داشتند. فقط در تایلند و کره جنوبی، نرخ خدمات به صادرات افزایش یافت.
تثیبت صندلی چین در شرق آسیا
در چنین شرایطی کشور چین با همکاری در قالب آسه آن هدف متمرکزی را در پی گرفت و آن این بود که منطقه آزاد تجاری می تواند صندلی این کشور در مناسبات آسه آن را تثبیت کند و نتایج مهم و موثری را در این عرصه پا به ظهور بگذارد.
در خاتمه این گزارش باید اعلام کرد که چین دراوایل دهه 90 میلادی اقتصاد خود را در حالت آزاد سازی اقتصادی سیاستگذاری کرد و همین امر سبب شد که تا این کشور به افتخارات زیاد اقتصادی نائل گردد و مقصد مناسبی برای سرمایه گذاری از سوی سرمایه گذاران انتخاب گردد.
اگر ما منطقه آزاد تجاری و آسه آن را یک رژیم در نظر بگیریم کشور چین با نظر به این دو پارامتر صندلی بسیار مناسبی را توانسته است برای خود ایجاد کند و با استفاده از این اهرم به عنوان یک بازوی اقتصاد و سیاسی موفقیت های خوبی را در این منطقه کسب نموده است.
انتهای پیغام/
منبع: خبرگزاری دانشجو